تا حالا شده از خودت بپرسی که چرا بعضی برندها توی فضای آنلاین اینقدر محبوب و موفقن؟ جوابش یه چیز ساده ست: استراتژی محتوایی قوی!
استراتژی محتوایی فقط تولید یه سری مقاله یا پست توی شبکه های اجتماعی نیست بلکه یه برنامه جامع و هوشمنده که کمک می کنه محتواهات دقیقاً با نیازهای مخاطبات هماهنگ بشه و در عین حال، اهداف کسب وکارت رو جلو ببره.
حالا اگه می خوای بدونی استراتژی محتوایی دقیقاً چیه، چه اهمیتی داره و چطور می تونی یه استراتژی محتوایی برای خودت بسازی، این مقاله رو از دست نده! قول می دم تا آخرش، دید خیلی روشنی نسبت به این موضوع پیدا کنی.
استراتژی محتوایی یعنی یه برنامه ریزی دقیق برای تولید، انتشار و مدیریت محتوا. یه استراتژی محتوایی درست و حسابی کمک می کنه مخاطب هدف رو جذب کنی، نیازهاش رو برآورده کنی و در عین حال، به اهداف کسب وکارت هم برسی.
مثلاً فرض کن یکی از اهداف کسب وکار تو اینه که بیشتر مردم با برندت آشنا بشن. خب، چیکار می تونی بکنی؟ می تونی استراتژی محتوایی رو پیاده کنی که روی سئو تمرکز داره؛ یعنی با بهینه سازی محتوای سایتت، کاری کنی تو صفحه نتایج گوگل بیشتر دیده بشی و ترافیک بیشتری به سمت محصولات یا خدماتت بیاد.
خیلی از کسایی که تازه کسب وکارشون رو راه انداختن، شاید فکر کنن استراتژی محتوایی یه چیز لوکس یا اضافیه که بعداً بهش نیاز پیدا می کنن. اما واقعیت اینه که تولید محتوای باکیفیت از همون اول می تونه مثل یه سرمایه گذاری باشه؛ چون کمک می کنه مخاطب جدید بهت اعتماد کنه و در بلندمدت موفق بشی.
در واقع، استراتژی محتوایی مثل یه پایه محکم برای مراحل "جذب" و "راضی کردن" مخاطب توی سفر خریدشونه. این همون چیزیه که توی چارچوب بازاریابی درون گرا (Inbound Marketing) خیلی بهش اهمیت داده می شه.
علاوه بر جذب مخاطب، می تونی از استراتژی محتوایی برای بهبود فروش و حتی جلب رضایت مشتری هات استفاده کنی. یه جورایی می شه گفت استراتژی محتوایی نه تنها مسیر رسیدن به اهداف کسب وکارت رو هموار می کنه، بلکه مخاطب رو هم تو این مسیر خوشحال و راضی نگه می داره!
فرقی نمی کنه کسب وکار شما تو چه صنعتی باشه یا چه خدماتی ارائه بده، داشتن یه استراتژی بازاریابی محتوایی برای موفقیت تو بازاریابی دیجیتال، یه ضرورت غیرقابل انکاره.
حالا بریم ببینیم چرا اینقدر مهمه!
داشتن یه استراتژی بازاریابی محتوایی کمک می کنه همه اعضای تیم بازاریابی، از نویسنده ها و مدیرای شبکه های اجتماعی گرفته تا تولیدکننده های محتوا، دقیقاً بدونن اهداف کسب وکار چیه.
وقتی همه اعضا، مثل یه تیم هماهنگ، روی اهدافی مثل آگاهی از برند، جذب مشتری یا درگیر کردن مخاطب کار کنن، محتوایی تولید می کنن که به طور مداوم به این اهداف کمک می کنه. اینطوری شانس گرفتن نتایج واقعی و ملموس بیشتر می شه.
کارل برادبنت، متخصص بازاریابی دیجیتال، اهمیت استراتژی محتوا رو در همین هماهنگی می دونه. خودش می گه:
"بعد از سال ها انتشار بلاگ، کتاب الکترونیکی و ویدیو، فهمیدم که یه استراتژی محتوایی قوی مثل یه قطب نما عمل می کنه. این قطب نما بهت نشون می ده باید سراغ چه موضوعاتی بری و چه فرمتی مناسب اهداف کسب وکارت هست، به جای اینکه فقط واسه خالی نبودن عریضه محتوا تولید کنی."
البته، اشتباه هم ممکنه پیش بیاد! برادبنت یه خاطره جالب تعریف می کنه:
"من خودم این اشتباه رو کردم! پارسال کلی روی پادکست سرمایه گذاری کردیم، فکر کردیم مشتریامون عاشق پادکستن. اما بعد فهمیدیم که اونا اینفوگرافیک های خلاصه و جذاب رو بیشتر دوست دارن. اون پروژه پادکست خیلی زود بی نتیجه شد، چون استراتژی درستی پشتش نبود."
آیومیده جوزف، بازاریاب محتوای فریلنسر برای شرکت های SaaS، می گه:
"استراتژی تو بازاریابی محتوا در واقع مثل یه نقشه راهه که بهت نشون می ده چطوری از جایی که الان هستی به جایی که می خوای برسی، برسی."
مثلاً اگه هدفت اینه که از طریق محتوا سرنخ های بیشتری جذب کنی، بهتره روی محتوای پایین قیف فروش (Bottom-of-the-Funnel) تمرکز کنی، مثل محتوایی که به خرید یا تصمیم گیری نهایی کمک کنه.
جوزف توضیح می ده:
"یه استراتژی بازاریابی محتوایی به سوالایی مثل این جواب می ده: چطور قراره این هدف رو عملی کنی؟ چه کلمات کلیدی رو باید هدف بگیری؟ حجم جستجو و سختی اون کلمه چقدره؟ و قراره از چه روش هایی برای توزیع استفاده کنی؟ اگه استراتژی نداشته باشی، مثل اینه که چشمتو ببندی و بی هدف کار کنی."
داشتن استراتژی یعنی از قبل برنامه ریزی کنی که چه نوع محتوایی قراره تولید بشه: بلاگ پست، اینفوگرافیک، ویدیو یا پادکست؟
همچنین مشخص می کنی که محتوا قراره از چه کانال هایی منتشر بشه: شبکه های اجتماعی، ایمیل مارکتینگ، یا وب سایت شرکت؟
این برنامه ریزی کمک می کنه محتوا همیشه منظم، به موقع و متناسب با نیازهای مخاطب باشه. وقتی محتوایی تولید کنی که با علایق و نیازهای مخاطبت هماهنگ باشه، هم وفاداری به برندت بیشتر می شه و هم مخاطب به یکی از طرفدارای اصلیت تبدیل می شه.
وقتی یه استراتژی بازاریابی محتوایی دقیق و کامل داشته باشی، می تونی منابعی مثل زمان، بودجه یا نیروی انسانی رو بهتر مدیریت کنی و ازشون به بهترین شکل استفاده کنی.
وقتی بدونی چه نوع محتوایی قراره تولید کنی و از چه پلتفرم هایی برای انتشارش استفاده بشه، می تونی انرژی و هزینه هات رو روی کارهایی متمرکز کنی که بیشترین بازدهی رو دارن. اینجوری نه تنها کارا سریع تر و بهتر پیش می ره، بلکه از منابعی که داری هم بهترین استفاده رو می کنی.
استراتژی محتوایی درست و حسابی می تونه کمک کنه برندت توی نتایج جستجوی گوگل بهتر دیده بشه.
محتوای باکیفیت و بهینه شده (Optimized Content) موردعلاقه موتورهای جستجوعه! وقتی محتوای سایتت بهینه باشه، رتبه بالاتری توی نتایج جستجو می گیری و این یعنی ترافیک ارگانیک بیشتری جذب می کنی.
با هدف گیری کلمات کلیدی مشخص و موضوعات مرتبط با نیاز مخاطبات، می تونی مخاطبای هدفمند و مناسب رو به سایتت بکشونی. اینطوری هم بیشتر دیده می شی، هم مخاطبایی سراغت میان که واقعاً به خدمات یا محصولاتت علاقه دارن.
وقتی همیشه محتوای باکیفیت، ارزشمند و مرتبط تولید کنی، مخاطب کم کم برندت رو به عنوان یه مرجع یا رهبر فکری توی حوزه کاری خودت می شناسه.
این اعتبار باعث می شه مخاطبات بهت اعتماد کنن، و اعتماد چیزی نیست که بشه با پول خرید! داشتن اعتماد یعنی ایجاد رابطه ای طولانی مدت با مخاطب و تبدیل شدنشون به مشتریای وفادار.
یه استراتژی بازاریابی محتوایی کمک می کنه محتوایی تولید کنی که نه تنها توجه مخاطب رو جلب کنه، بلکه براش ارزش واقعی ایجاد کنه. اینطوری مخاطب دوباره برمی گرده، با برندت ارتباط برقرار می کنه و بهت اعتماد بیشتری می کنه.
از اونجایی که برنامه استراتژی محتوایی یه نقشه راهه که قراره تولید، انتشار و مدیریت محتوای مفید رو هدایت کنه، باید یه سری عناصر کلیدی توش داشته باشی. اینجا به مهم تریناش اشاره می کنیم:
اول از خودت بپرس: با محتوایی که تولید می کنی، دنبال چی هستی؟
می خوای آگاهی از برندت رو بالا ببری؟ می خوای سرنخ فروش (Lead) تولید کنی؟ یا شاید هم بیشتر دنبال تعامل با مشتریا هستی؟ ممکنه همه اینا یا حتی یه هدف دیگه ای مد نظرت باشه.
وقتی اهداف و مقاصدت رو مشخص کنی، در واقع داری ستاره قطبی استراتژی محتواییت رو پیدا می کنی.
مثلاً، اگه مطمئن نیستی یه نوع محتوا رو تو برنامت بذاری یا نه، می تونی نگاه کنی ببینی اون محتوا کمکت می کنه به سمت این ستاره قطبی حرکت کنی یا نه. اینطوری همیشه مطمئنی که مسیرت درسته.
پرسونا، که بهش شخصیت مخاطب یا خریدار ایده آل هم می گن، یه نمای کلی و نیمه تخیلی از مشتری ایده آلت بر اساس داده ها و تحقیقات واقعیه.
اینجاست که می فهمی دقیقاً برای کی داری محتوا تولید می کنی.
برای ساختن یه پرسونا دقیق، باید یه مقدار تحقیق کنی. مثلاً می تونی از طریق نظرسنجی ها، مصاحبه ها یا حتی بررسی تعاملات تو شبکه های اجتماعی اطلاعات جمع کنی.
چیزایی که باید بدونی شامل اطلاعات جمعیت شناسی، علایق، مشکلات و دغدغه ها، و حتی نوع محتواییه که مخاطبات بیشتر دوست دارن.
وقتی این اطلاعات رو داشته باشی، خیلی راحت تر می تونی تصمیم بگیری چه نوع محتوا و موضوعاتی تولید کنی و از چه کانال هایی برای رسیدن به اهدافت استفاده کنی. این یعنی یه نقشه دقیق که بهت کمک می کنه مستقیم بری سر اصل مطلب!
بعد از اینکه پرسونا یا همون شخصیت مخاطب رو مشخص کردی، وقتشه یه نگاه به محتوای قبلیت بندازی و ببینی چه چیزایی جواب داده و چه چیزایی نه.
اینجوری می تونی بفهمی کجاها کمبود داری یا چه فرصت هایی برای بهبود محتوا وجود داره.
توی بخش بررسی محتوا (Content Audit) از برنامه استراتژی محتواییت، باید این موارد رو توضیح بدی:
نکته طلایی: از ابزارهایی مثل Google Analytics و تحلیل های شبکه های اجتماعی استفاده کن تا عملکرد محتوای قبلیت رو ارزیابی کنی. ببین چه الگوهایی توی محتوای پربازدید وجود داره و از این داده ها برای ساختن محتوای آینده استفاده کن.
حالا باید مشخص کنی چه نوع محتواهایی قراره تولید کنی (مثل بلاگ پست، ویدیو، اینفوگرافیک) و از چه کانال هایی برای انتشارشون استفاده کنی (مثل وب سایت، شبکه های اجتماعی یا ایمیل).
اینجا خیلی مهمه که انتخاب هات بر اساس ترجیح های مخاطبات و جایی که وقتشون رو آنلاین می گذرونن باشه.
حتماً فرمت ها و کانال های مختلف رو امتحان کن و بعد از تحلیل نتایج، بهترین ترکیب بازاریابی رو برای خودت پیدا کن. اینطوری می فهمی چی بیشترین تاثیر رو داره.
این بخش مربوط به مراحلیه که باید برای تولید محتوا طی کنی؛ از ایده پردازی گرفته تا انتشار. توی این فرآیند باید مسئولیت هر کار رو هم مشخص کنی، مثلاً چه کسی محتوا می نویسه، کی طراحی می کنه، و کی منتشر می شه.
نکته طلایی: یه تقویم محتوایی طراحی کن تا بتونی برنامه ریزی و زمان بندی محتواهات رو از قبل مشخص کنی. از ابزارهای همکاری (مثل Trello یا Asana) هم استفاده کن تا کار تیمی راحت تر پیش بره و همه اعضا دقیقاً بدونن چی کار باید بکنن.
اینطوری هم از سردرگمی جلوگیری می کنی، هم محتوات همیشه سر وقت و با کیفیت منتشر می شه.
حالا که پرسوناهای مخاطب، موضوعات جذاب برای اون ها، کانال های انتشار و فرآیند تولید محتوات رو مشخص کردی، قدم بعدی اینه که معیارهای اندازه گیری و شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) رو تعریف کنی تا ببینی محتوایی که تولید می کنی چقدر موفق بوده.
برای هر هدفت باید یه معیار مشخص تعریف کنی. مثلاً:
ابزارهایی مثل Google Analytics یا تحلیل های داخلی شبکه های اجتماعی می تونن بهت کمک کنن که مرتب عملکرد محتوات رو زیر نظر بگیری و در صورت نیاز استراتژیت رو تغییر بدی.
مدیریت محتوا یعنی اینکه استانداردها و سیاست هایی رو برای تولید، انتشار و نگهداری محتوا تعیین کنی تا کیفیت و یکپارچگی محتوای برندت همیشه حفظ بشه.
توی این بخش از برنامه استراتژی محتواییت، باید موارد زیر رو مشخص کنی:
این استانداردها باعث می شه تیم خودت یا حتی فریلنسرایی که باهات کار می کنن، همیشه محتوایی تولید کنن که منسجم و هماهنگ با هویت برندت باشه.
در نهایت، مدیریت محتوا مثل یه نقشه گنج می مونه که همه رو تو مسیر درست نگه می داره و کمک می کنه کیفیت محتوات همیشه بالا باشه.

حالا بیایید ببینیم چه چیزایی باید داشته باشیم تا یه استراتژی بازاریابی محتوایی کامل و دقیق بچینیم.
دستورالعمل های برند (Brand Guidelines) مثل یه دفترچه راهنما هستن که هویت کلی برندت رو نشون می دن؛ شامل رنگ ها، فونت ها، شخصیت، لحن پیام ها و چیزایی از این دست.
این دستورالعمل ها معمولاً برای طراحی سایت یا ساخت تبلیغات استفاده می شن، ولی توی استراتژی محتوایی هم نقش مهمی دارن.
با استفاده از دستورالعمل های برند، می تونی یه مدل مدیریتی برای محتوای خودت بسازی که تضمین کنه تیم های خلاق همیشه محتوایی تولید کنن که با هویت برندت هماهنگ باشه و آگاهی از برند رو افزایش بده.
مثلاً می تونی توی این دستورالعمل ها مشخص کنی:
خیلی ها "تقویم محتوایی" و "تقویم سرمقاله" رو یکی می دونن، ولی در واقع این دوتا یه کم با هم فرق دارن.
تقویم سرمقاله نگاه کلی تری داره؛ بهت نشون می ده که محتوای تو توی یه بازه زمانی مشخص باید چه موضوعاتی رو پوشش بده. اما تقویم محتوایی وارد جزئیات می شه و تک تک پست ها رو توی اون بازه زمانی برنامه ریزی می کنه.
مثلاً، توی تقویم سرمقاله مشخص می کنی که کل پست های ماه آذر باید در مورد شب یلدا باشه. اما توی تقویم محتوایی، مشخص می کنی که یه پست درباره "دکوراسیون یلدایی"، یه پست درباره "دستور غذا و دسر یلدایی" و یه پست درباره "لباس های تم دار بلدا" باشه.
استفاده همزمان از این دوتا تقویم کمک می کنه استراتژی محتواییت هم منظم باشه، هم جامع. اینطوری نه تنها موضوعات رو به خوبی پوشش می دی، بلکه فرآیند ایده پردازی و برنامه ریزی محتوا هم روان تر پیش می ره و کار تیمی هم راحت تر می شه.
خوشه های محتوایی یه مجموعه پست های به هم مرتبط هستن که یه موضوع خاص رو از همه زاویه ها پوشش می دن. این خوشه ها کمک می کنن برندت رو به عنوان یه مرجع معتبر توی اون حوزه بشناسن و مخاطب هایی رو جذب کنی که توی مراحل مختلف قیف بازاریابیت قرار دارن.
فرض کن موضوع اصلیت سئو باشه. می تونی یه مطلب مرکزی (که بهش محتوای ستون یا Pillar Content می گن) بسازی که یه دید کلی از سئو بده. بعدش، یه سری پست فرعی درست کنی که به جزئیات بیشتری از زیرشاخه های سئو مثل سئوی داخلی، خارجی، و تکنیکال بپردازه.
چطوری می فهمی چه موضوع هایی رو توی خوشه قرار بدی؟
اینجا همون بررسی محتوای قبلی (Content Audit) که قبلاً گفتیم، به کارت میاد. موضوعاتی که الان دارن خوب عمل می کنن رو شناسایی کن و اون ها رو گسترش بده تا یه خوشه کامل و جامع بسازی.
حالا که صحبت از قیف شد، لازمه استراتژی محتواییت جوری طراحی بشه که مخاطب رو از همه مراحل قیف بازاریابی (از آشنایی اولیه تا خرید) جذب کنه و به سمت تبدیل شدن به مشتری هدایت کنه.
مثلاً، محتوای ستونی درباره سئو که قبلاً گفتیم، می تونه مخاطبای مرحله اول قیف رو جذب کنه. این دسته از مخاطبا معمولاً به موضوع علاقه مند هستن، ولی هنوز آماده خرید نیستن. اون محتوای ستونی باید اطلاعات کافی و جذابی بده تا مخاطب علاقه مند بشه بیشتر یاد بگیره.
اینجا می تونی از یه فرم عضویت در خبرنامه ایمیلی استفاده کنی. مثلاً در انتهای بلاگ از مخاطب بخوای ایمیلش رو بده تا اطلاعات بیشتری براش ارسال کنی. اینطوری مخاطب وارد سیستم شما می شه.
از اونجا می تونی با استفاده از ابزارهایی مثل CRM، اطلاعات مخاطب رو ذخیره کنی و یه کمپین ایمیلی شخصی سازی شده براش راه بندازی تا قدم به قدم اونو به سمت خرید هدایت کنی.
از طرف دیگه، پست های فرعی درباره زیرشاخه های سئو (مثل سئوی داخلی یا خارجی) مناسب مخاطبای مرحله پایانی قیف هستن. این دسته از مخاطبا معمولاً آماده خرید یا استفاده از خدماتت هستن. توی این نوع محتوا می تونی محصولات یا خدماتت رو معرفی کنی و لینک مستقیم به صفحه محصول یا خدماتت بدی تا سریع تر به خرید تبدیل بشن.
یه کم سرک بکش تو کار رقبات! ببین دقیقاً چه موضوعاتی رو پوشش می دن، چه فرمت های محتوایی تولید می کنن، از چه کانال هایی استفاده می کنن و عملکردشون چطوریه.
این کار بهت کمک می کنه نقاط ضعفشون رو پیدا کنی و ازشون استفاده کنی. مثلاً شاید یه موضوع خاص رو سطحی پوشش دادن که تو می تونی اون رو به صورت عمیق تر کار کنی.
از طرف دیگه، اگه بفهمی چه محتواها و کانال هایی براشون بهتر جواب داده، می تونی از اون ها به عنوان یه نقطه شروع قوی برای استراتژی خودت استفاده کنی.
برای ساختن یه چارچوب استراتژی محتوایی، باید این مراحل رو انجام بدی:
حالا بیا با جزئیات ببینیم چطوری باید این کارها رو انجام بدیم.
اول از خودت بپرس: چرا می خوای یه برنامه بازاریابی محتوایی بسازی؟ قراره این محتوا چه هدفی رو دنبال کنه؟
شاید این سوال ساده به نظر برسه، ولی واقعاً هسته اصلی یه استراتژی محتوایی مفیده.
یه نگاه به اهداف کلی کسب وکار، یادداشت های جلسات و نکات تیم بنداز و بعدش یه کم هم تحقیق شخصی انجام بده تا مطمئن بشی هدفت محکم و مشخصه.
وقتی لیست اهداف رو آماده کردی، اون ها رو از مهم ترین تا کم اهمیت ترین مرتب کن.
این کار کمکت می کنه بفهمی کدوم بخش های استراتژی فوراً نیاز به اقدام دارن و کدوم بخش ها می تونن برای بعد برنامه ریزی بشن. همین اولویت بندی بعداً توی مدیریت منابع هم کلی به کارت میاد.
برای اینکه اهداف کلی و بزرگت قابل اجرا باشن، می تونی از چارچوب SMART استفاده کنی.
SMART یعنی اهداف باید مشخص (Specific)، قابل اندازه گیری (Measurable)، قابل دستیابی (Achievable)، مرتبط (Relevant)، و زمان بندی شده (Time-bound) باشن.
اگه از همون اول اهداف مشخص و واضحی داشته باشی، بعداً راحت تر می تونی تصمیم بگیری که چه چیزهایی برای استراتژیت بهتر جواب می ده.
برای اینکه یه برنامه موفق داشته باشی، باید مخاطب هدف محتوات رو دقیق بشناسی، یعنی همون پرسونای خریدار (Buyer Persona).
این بخش از مرحله برنامه ریزی خیلی مهمه، مخصوصاً اگه تازه کار بازاریابی رو شروع کردی. وقتی مخاطب هدفت رو بشناسی، می تونی محتوایی تولید کنی که هم مرتبط باشه، هم به دردشون بخوره، و هم باعث بشه مخاطبا ترغیب بشن تا یه قدم جلوتر برن.
چطوری پرسونا رو تعریف کنیم؟
اگه هنوز پرسوناهای مشخصی نداری، باید داده ها رو بررسی کنی تا بفهمی برای کی می خوای محتوا بسازی و چه نوع محتوایی براشون جذابه.
می تونی از اطلاعاتی مثل روندهای تماس، داده های جمعیت شناسی، یا حتی رفتار مخاطبای فعلی استفاده کنی. اول، سرنخ ها رو دسته بندی کن؛ ببین چه چیزهایی بینشون مشترکه. بعد، دقیق تر به این گروه ها نگاه کن تا شباهت های بیشتری پیدا کنی.
این پست می تونه توی ساختن پرسونا با استفاده از داده ها، نکات خوبی بهت بده.
اگه بازاریاب باتجربه ای هستی، شاید مخاطب هدفت نسبت به قبل تغییر کرده باشه. اینجا چند سوال مهمه:
بازبینی سالیانه مخاطب هدفت و انجام تحقیقات بازار، برای رشد مخاطب ها خیلی مهمه. حتی یه نگاه دقیق تر به مشتریای فعلیت هم می تونه کمک کنه پرسوناهای دقیق تر و بهتری بسازی.
تحقیق درباره پرسونا فقط یه بار انجام نمی شه، بلکه یه فرآیند مداومه که با رشد کسب وکار و تغییر نیازهای مخاطبا باید بهش توجه کنی. اینطوری همیشه مطمئنی که محتوایی تولید می کنی که مخاطبتو جذب کنه.
معمولاً برندها کارشون رو با تولید محتوا توی وبلاگ یا شبکه های اجتماعی شروع می کنن. اما اگه می خوای فرمت های جدید رو امتحان کنی، لازمه یه تحلیل محتوایی انجام بدی تا بفهمی چه محتوایی خوب عمل کرده و کدوم محتوا نیاز به بهبود داره.
اگه کسب وکارت چند سالیه فعاله، یه نگاه به تلاش های بازاریابی محتوایی سال گذشتت بنداز و ببین کجاها می تونی بهتر عمل کنی.
وقتی داری محتوای قبلیت رو بررسی می کنی، حتماً عنوان صفحات، نوع فرمت محتوا (مثل ویدیو، بلاگ، پادکست)، تعداد کلمات و خلاصه ای از موضوع رو ثبت کن.
این اطلاعات کمک می کنه ببینی کجاها جا برای بهتر شدن وجود داره یا چه موضوعات و فرمت هایی رو هنوز پوشش ندادی.
کیفیت محتوای فعلیت رو تحلیل کن و ببین آیا محتوایی که تولید کردی، همچنان با نیازهای مخاطبات هماهنگه یا نه.
اطلاعاتی که به دست میاری، راهنمای خوبی برای تصمیم گیری های بعدی خواهد بود.
یکی از راه های هوشمندانه برای صرفه جویی در زمان و انرژی، بازآفرینی محتوا هست.
مثلاً می تونی از پربازدیدترین بلاگ های خودت ایده بگیری و یه ویدیوی یوتیوبی بسازی، اون ها رو به یه کتاب الکترونیکی تبدیل کنی، یا حتی یه پادکست راه بندازی.
اینطوری یه محتوا رو توی چند کانال مختلف به کار می بری و بازدهیش رو بالا می بری.
یکی دیگه از جنبه های تحلیل محتوا، بررسی روند کار تیمت توی تولید محتواست.
روند کاری یا همون workflow روی همه چیز تاثیر داره؛ از ایده پردازی گرفته تا کیفیت و زمان بندی انتشار محتوا.
یه سوال مهم: آیا فرآیند تولید محتوات استراتژیکه، یا فقط بر اساس عادت ها و روش کاری تیمت شکل گرفته؟
تحلیل محتوایی کمک می کنه نقاط ضعف و گره هایی که باعث کندی روند کارت می شن رو پیدا کنی و بهبودشون بدی.
تحلیل محتوایی بهت کمک می کنه:
از این تحلیل برای تعیین اهداف جدید سال آینده و همسو کردن اون ها با اهداف کلی سازمانت استفاده کن. هر مرحله ای که توش باشی، این بررسی یه دید روشن تر از مسیر پیش روت بهت می ده.
مدیریت محتوا سه بخش مهم داره: تولید محتوا، انتشار محتوا، و تحلیل عملکرد محتوا.
برای اینکه این کارا راحت تر و منظم تر پیش بره، بهتره روی یه سیستم مدیریت محتوا (CMS) سرمایه گذاری کنی که بهت اجازه بده محتوای خودت رو به شکلی ساده و ماندگار مدیریت و پیگیری کنی.
انتخاب یه CMS مناسب ممکنه یه کم زمان بر باشه، چون باید مطمئن بشی نیازهای تیمت رو برآورده می کنه.
اول از همه، با تیمت صحبت کن و فرآیندهای فعلیشون رو بررسی کن تا بفهمی به چه قابلیت هایی نیاز داری. بعدش شروع کن به تحقیق درباره بهترین سیستم های مدیریت محتوا با یه لیست از گزینه های مناسب.
یه CMS خوب باید:
وقتی سیستم مدیریت محتوای جدیدت رو انتخاب کردی، باید یه مدل مدیریت محتوا هم طراحی کنی. این مدل کمک می کنه فرآیند تولید، انتشار، و نگهداری محتوا رو بهتر مدیریت کنی.
مدل مدیریت محتوا باعث می شه مطمئن بشی که همه محتواهایی که تولید می کنی، با استانداردها و سیاست های کسب وکار همخوانی دارن.
وقتی حضورت توی فضای دیجیتال رشد کنه، این مدل بهت کمک می کنه محتوای قدیمی رو به روزرسانی یا حذف کنی و محتوای جدید رو با کیفیت بالا تولید کنی.
این کار مثل یه نقشه راهه که محتوای برندت رو همیشه مرتب، به روز و هم سو با اهدافت نگه می داره.
وقتی بحث تولید محتوا می شه، کلی گزینه جذاب داری: از محتوای متنی مثل بلاگ و کتاب الکترونیکی گرفته تا محتوای صوتی مثل پادکست.
یه استراتژی محتوای خوب ترکیبی از تصمیم گیری درست، تحلیل داده ها، و کمی ریسک پذیریه. توی این مرحله قراره این مهارت ها رو به چالش بکشی.
برای هر پرسونا و هر هدف ممکنه نیاز به نوع متفاوتی از محتوا داشته باشی.
ببین هدفت چیه و می خوای هر پرسونا چه اقدامی انجام بده. بعد از اون، برعکس کار کن: یعنی از انتها شروع کن و نوع محتوایی که به اون هدف می رسونه رو انتخاب کن.
مثلاً، اگه داری بین راه اندازی یه بلاگ یا یه پادکست دودل می شی، اینو در نظر بگیر:
هدف و مخاطبت تعیین می کنن که کدوم برای کسب وکارت مناسب تره.
یه نگاه دقیق به منابع موجودت بنداز و ببین تیم و امکاناتت برای تولید محتوا چقدر آماده ست.
سوالای زیر می تونن کمکت کنن:
این سوالا بهت کمک می کنن روی چیزی که واقعاً می تونی انجام بدی تمرکز کنی و یه استراتژی پایدار بسازی.
حالا وقتشه که با استفاده از پرسوناها، چند موضوع کلی و جذاب برای محتواهات انتخاب کنی. اگه ایده پردازی سختت می شه، می تونی از ابزارای تولید ایده مثل Topic Generator استفاده کنی. یه کلمه کلیدی وارد کن و ببین چه پیشنهادایی می ده، همراه با اطلاعاتی مثل حجم جستجو و محبوبیت موضوع.
بعد، بر اساس مخاطب و موضوعاتت، فرمت های محتوا (مثل بلاگ، ویدیو، یا پادکست) و کانال های انتشار (مثل وب سایت، شبکه های اجتماعی یا یوتیوب) رو مشخص کن.
یه مثال کاربردی
فرض کن تیم شما تصمیم گرفته یه کانال ویدیویی راه بندازه، ولی تجربه زیادی تو این زمینه ندارین.
شاید بخواین اول ویدیوهای کوتاه تولید کنین که ساده تره.
اما اگه رقبات توی اون موضوع ویدیوهای بلند یا پادکست تولید می کنن، باید فکر کنین:
آیا می خواین متفاوت باشین و امیدوار باشین مخاطبتون به فرمت جدید جذب بشه؟
یا بهتره از متخصصا کمک بگیرین تا محتوایی تولید کنین که توی فضای رقابتی فعلی بهترین نتیجه رو بده؟
وقتی این تصمیم های بزرگ رو گرفتین، آماده این که برید سراغ جزئیات و تولید محتوا رو شروع کنین. مهمه که همیشه بین منابع و اهداف، یه تعادل خوب برقرار کنی تا محتوایی بسازی که هم کارآمد باشه و هم تاثیرگذار!
حالا که تحلیل محتوا، تحقیق درباره پرسوناها، و تعیین اهدافت رو انجام دادی، وقتشه دست به کار بشی و ایده های جذاب برای محتوای کسب وکارت پیدا کنی.
یه مرور سریع روی اطلاعاتی که تا الان جمع کردی، کمک می کنه این جزئیات همیشه تو ذهنت باشه و ایده هایی بسازی که با نیازها و اهداف کسب وکارت هماهنگه.
حالا بریم سراغ تکنیک هایی که بهت کمک می کنن چرخ دنده های ذهنت به حرکت بیفته:
1. Feedly
Feedly یه ابزار عالیه برای ردیابی موضوعات ترند و پیدا کردن ایده های جدید توی صنعتت.
فقط کافیه به این نرم افزار بگی چه موضوعاتی برات جذابه، و ابزار هوش مصنوعیش خودش کار رو برات انجام می ده.
دیگه لازم نیست ساعت ها اینترنت رو برای ایده های تازه زیر و رو کنی. Feedly یه لیست آماده از مطالب جمع آوری شده از سایت های خبری، خبرنامه ها و شبکه های اجتماعی بهت می ده.
2. BuzzSumo
اگه می خوای محتوایی بسازی که مخاطب دوستش داشته باشه و تو شبکه های اجتماعی دست به دست بشه، BuzzSumo یه انتخاب عالیه.
این ابزار چندتا ابزار تحقیق بازار داره که یکی از مهم تریناش تحلیل محتوای پرطرفدار بر اساس میزان اشتراک گذاری تو شبکه های اجتماعیه.
اینجوری می تونی بفهمی چه ایده هایی احتمالاً برای مخاطبات جذاب تره و اون ها رو تو برنامت بذاری.
3. BlogAbout
BlogAbout یه ابزار خلاقانه ست که کمکت می کنه عناوین جذاب و ترغیب کننده برای محتوای بلاگت بسازی.
این ابزار مثل بازی Mad Libs عمل می کنه، اما به جای جملات طنز، فرمت های رایج تیترهای جذاب رو بهت نشون می ده. جاهای خالی رو با موضوعات مد نظرت پر کن و ببین چطور یه عنوان شگفت انگیز می سازی.
وقتی یه تیتر باب دلت پیدا کردی، می تونی اونو تو قسمت "Notebook" ذخیره کنی تا ایده های خوبت گم نشه.
4. تحلیلگر عناوین CoSchedule
CoSchedule Headline Analyzer یکی از ابزارهای فوق العاده برای پیدا کردن ایده های بلاگ و حتی تقویت عناوین مطالبه.
کافیه چندتا موضوع کلی یا کلمات کلیدی که می خوای دربارشون بنویسی رو وارد کنی، و این ابزار تمام کار رو برات انجام می ده.
این ابزار عناوین رو از نظر طول، انتخاب کلمات، دستور زبان و حجم جستجوی کلمات کلیدی بررسی می کنه و بهت بازخورد می ده که چطور می تونی یه عنوان قوی تر و جذاب تر بسازی.
اگه ایده ای تو ذهنت داری، چندتا گزینه برای عنوانش در نظر بگیر و با Headline Analyzer امتحانش کن تا ببینی چطور می شه بهترش کنی.
5. ابزار Website Grader از HubSpot
اگه می خوای ببینی وضعیت فعلی سایتت و تلاش های سئوی اون چطوره، Website Grader یه انتخاب عالیه.
این ابزار عملکرد سایتت رو توی بخش های مهم بررسی می کنه و یه گزارش دقیق برات می فرسته که نشون می ده کجاها باید بهتر عمل کنی.
با استفاده از این گزارش می تونی سایتت رو سئو-فرندلی تر کنی و بخش هایی که نیاز به بهبود دارن رو پیدا کنی.
ایده پردازی باید آزاد و بدون چارچوب باشه؛ همینجوری هر چیزی که به ذهنت می رسه رو روی کاغذ بیار. وسوسه نشو که بلافاصله روی یه ایده کار کنی؛ به جاش اجازه بده ایده های خلاقانه تر و حتی شاید "غیرممکن" به ذهنت برسه. بعداً می تونی اون ها رو بررسی کنی.
وقتی لیست ایده هات رو کامل کردی، وقتشه پالایششون کنی:
مثلاً، اگه موضوعت هوش مصنوعیه، یکی از ایده هات ممکنه "تولید تصویر با هوش مصنوعی" باشه. این ایده رو می تونی بیشتر بشکافی و به موضوعاتی مثل ابزارهای تولید تصویر، پیشنهادهای متنی (text-to-image prompts)، یا ویرایش تصاویر تولیدشده بپردازی.
برای اینکه مطمئن بشی ایده هات هم با مخاطب هماهنگه و هم از نظر سئو ارزشمند، تحقیق کلمات کلیدی رو فراموش نکن. این کار بهت نشون می ده چه موضوعاتی پتانسیل بیشتری برای دیده شدن دارن.
یه قسمت از روند کار محتواییت رو به پالایش ایده ها اختصاص بده. اینجوری همیشه یه مسیر مشخص داری که چطور ایده های خام رو به ایده های ارزشمند و عملی تبدیل کنی.
استراتژی بازاریابی محتوات فقط به اینکه چه محتوایی می خوای تولید کنی ختم نمی شه؛ باید مشخص کنی چطور قراره اون محتوا رو مدیریت و منتشر کنی.
برای اینکه همیشه منظم و هدفمند پیش بری، از یه تقویم سرمقاله (Editorial Calendar) استفاده کن. این تقویم بهت کمک می کنه یه آرشیو متعادل و متنوع از محتوا رو تو سایتت منتشر کنی.
بعدش، یه تقویم محتوای شبکه های اجتماعی طراحی کن تا محتوات رو توی پلتفرم های دیگه هم تبلیغ و مدیریت کنی. این کار باعث می شه همه چیز سر وقت و هماهنگ پیش بره.
خیلی از ایده هایی که برای محتوا داری ممکنه همیشه سبز باشن؛ یعنی حتی ماه ها یا سال ها بعد هم همچنان جذاب و کاربردی باشن. اما نباید از موضوعات ترند و مناسبتی هم غافل بشی.
هرچند که این موضوعات کوتاه مدت بیشتر مناسب بخشی از تقویمت هستن، ولی می تونن ترافیک یهویی و خوبی برات بیارن.
مثلاً همه می دونن که مناسبت هایی مثل سال نو جزو تاریخ های مهم بازاریابی هستن. اما چرا فقط به این تاریخ های عمومی بچسبی؟ اگه یه مناسبت خاص و جذاب مرتبط با مخاطبات پیدا کنی، می تونی محتوایی تولید کنی که بیشتر به دلشون بشینه. برای ایده گرفتن می تونی از لیست کامل تعطیلات شبکه های اجتماعی استفاده کنی و این تاریخ ها رو تو برنامت بگنجونی.
همچنین استراتژی های سئو، تبلیغ بین کانال ها، و برنامه ریزی مخصوص پلتفرم ها (مثل استراتژی شبکه های اجتماعی) بخش های کلیدی بهینه سازی محتوای تو هستن.
تحلیل داده ها یکی از مهم ترین قسمت های یه استراتژی قویه.
برای اندازه گیری موفقیت محتوایی که منتشر کردی، شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) مثل ترافیک، تعامل، تولید سرنخ (Lead Generation)، و نرخ تبدیل (Conversion Rate) رو انتخاب کن.
اینجا چند دسته از KPI هایی که می تونی بررسی کنی آورده شده:
فقط داده ها رو جمع نکن؛ ازشون استفاده کن.
KPIs رو بررسی کن تا ببینی کدوم محتواها موثر بودن. همچنین، می تونی آزمایش های بازاریابی انجام بدی و از داده ها برای تنظیم استراتژیت استفاده کنی.
این تحلیل ها وقتی می خوای ایده های جدید و حتی ریسکی رو تست کنی، خیلی به دردت می خوره. چرا؟ چون بینش های مبتنی بر داده می تونن نشون بدن چرا یه ایده جدید ارزش امتحان کردن داره و چطور می تونه موفق بشه.
با استفاده از این اطلاعات، همیشه می تونی استراتژیت رو بهتر کنی و در مسیر درست پیش بری.

اگه هنوز شک داری که استراتژی بازاریابی محتوایی چه تاثیری می تونه روی کسب وکارت بذاره، این آمارها رو ببین:
این اعداد نشون می دن که بازاریابی محتوایی نه تنها یه ترند نیست، بلکه یه ابزار قوی برای رشد و موفقیت کسب وکار تو دنیای دیجیتال امروزه. هرچقدر بیشتر روی محتوای باکیفیت و استراتژی قوی سرمایه گذاری کنی، بیشتر می تونی نتایج مثبت رو ببینی.
وقتی می خوای یه استراتژی محتوایی طراحی کنی، یه سری سوال مهم هست که باید بهشون جواب بدی. بیا با هم بررسی کنیم.
اول از همه، باید بدونی محتوایی که می نویسی برای کیه. مخاطب هدف کیه؟ آیا برای چند دسته مختلف از مخاطبا محتوا تولید می کنی؟
همون طور که کسب وکارت ممکنه چند نوع مشتری داشته باشه، استراتژی محتواییت هم می تونه برای گروه های مختلف طراحی بشه.
با استفاده از انواع مختلف محتوا (مثل بلاگ، ویدیو یا پادکست) و کانال های متفاوت (مثل وب سایت، شبکه های اجتماعی یا ایمیل)، می تونی برای هر پرسونا یه تجربه شخصی سازی شده بسازی. اینطوری هر مخاطب احساس می کنه محتوات دقیقاً برای اون طراحی شده.
محصول یا خدمت تو احتمالاً یه مشکلی رو برای مخاطبات حل می کنه، درسته؟ محتوای تو هم باید همون نقش رو داشته باشه؛ یعنی به مخاطب کمک کنه تا چالش هاش رو بشناسه و راه حلی برای اون ها پیدا کنه.
یه استراتژی محتوایی خوب دو گروه از مخاطبا رو پوشش می ده:
محتوای تو باید هم آموزنده باشه و هم حمایت کننده. اینطوری هم به مخاطب کمک می کنی مشکلش رو حل کنه، هم نشون می دی که کسب وکار تو واقعاً قابل اعتماده و راه حل های موثری داره.
احتمالاً رقیبات هم محصولی مشابه تو دارن. پس مشتری های احتمالی باید بدونن چرا محصول تو بهتره یا حداقل فرقش چیه.
شاید برگ برندت این باشه که کسب وکارت سال هاست تو این زمینه فعاله. یا شاید هم برندت یه لحن خاص و متفاوت داره که باعث می شه از بقیه متمایز بشی.
اگه می خوای مخاطب به حرفات گوش بده و بهت اعتماد کنه، اول باید ثابت کنی که ارزش شنیدن رو داری. وقتی این نقطه قوت رو پیدا کردی، این پیام رو تو کل محتوایی که تولید می کنی منعکس کن.
برای انتخاب فرمت های مناسب، باید بری سراغ مخاطب هات، همون جایی که بیشتر وقتشون رو می گذرونن.
شاید وسوسه بشی یه پادکست راه بندازی یا کانال یوتیوب شروع کنی، ولی قبلش باید بفهمی مخاطب هات کجا هستن. اگه محتوا جایی منتشر بشه که مخاطب های اصلیت اونجا نیستن، هم زمان و هم منابع رو از دست می دی.
وقتی فرمت های مناسب رو انتخاب کردی، یه بودجه مشخص کن تا ببینی چه منابعی برای اجرای این استراتژی لازم داری.
همون طور که می تونی از فرمت های مختلف استفاده کنی، کانال های متنوعی هم برای انتشار محتوات داری، مثل وب سایت، شبکه های اجتماعی و...
اینجا هم باید بفهمی مخاطب هات بیشتر کجا وقت می گذرونن.
در نهایت، انتخاب کانال ها و فرمت ها باید کاملاً با عادت ها و نیازهای مخاطب هات هماهنگ باشه تا محتوات به بهترین شکل دیده بشه.
مدیریت تولید و انتشار محتوا ممکنه تو نگاه اول یه کار سخت و پیچیده به نظر برسه. اما اگه از اول برنامه ریزی درستی داشته باشی، می تونی خیلی راحت تر این فرآیند رو پیش ببری.
قبل از اینکه کار رو شروع کنی، باید این سه تا سوال رو جواب بدی:
اگه تیم کوچیکی داری، احتمالاً تصمیم گیری ها ساده تره چون ممکنه خودت همه کارها رو انجام بدی. ولی وقتی کسب وکار رشد کنه، باید با چندین تیم محتوا همکاری کنی و یه فرآیند موثر برای هماهنگی پیدا کنی.
استراتژی های محتوایی مدرن با مدیریت محتوا از دید موضوعات (Topic-Based) به جلوگیری از شلوغی کمک می کنن.
وقتی تقویم سرمقالت رو حول موضوعات مشخص برنامه ریزی می کنی:
این برنامه ریزی نه فقط نظم بیشتری به کارات می ده، بلکه کمک می کنه محتوایی تولید کنی که تو بازار بدرخشی و مخاطبات همیشه دنبال محتوای تو باشن.
برای اینکه یه استراتژی محتوای درست و حسابی داشته باشی، باید با تاکتیک های محتوا خوب آشنا باشی.
به زبان ساده: استراتژی می گه مسیر کلی چیه، تاکتیک ها می گن چطور باید قدم به قدم تو این مسیر جلو بری.
هر دو این ها برای موفقیت برنامه بازاریابی محتوا ضروری هستن.
اینجا با ۸ نوع محتوای محبوب آشنا می شی که می تونی برای مخاطب هات و مشتریات تولید کنی:
خب، همین متنی که الان داری می خونی خودش یه بلاگ پسته!
بلاگ پست ها روی سایت منتشر می شن و باید به طور منظم به روزرسانی بشن تا بازدیدکننده های جدید جذب کنن. جالبه بدونی که 16 درصد از بازاریاب ها می گن بلاگ پست هاشون بیشترین بازدهی (ROI) رو براشون داشته.
بلاگ پست ها باید چی داشته باشن؟
برای طول بلاگ پست ها پیشنهاد می شه بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کلمه باشه، ولی همیشه بهتره یه کم آزمایش کنی ببینی مخاطب هات متن های کوتاه تر رو ترجیح می دن یا بلندتر.
کتاب های الکترونیکی یکی از بهترین ابزارهای تولید سرنخ (Lead Generation) هستن. کاربرها معمولاً بعد از اینکه یه فرم پر می کنن و اطلاعات تماسشون رو می دن، این کتاب ها رو دانلود می کنن.
فرق کتاب های الکترونیکی با بلاگ پست چیه؟
ایبوک ها:
اما نکته جالب اینه که کتاب های الکترونیکی فقط مخصوص بالای قیف بازاریابی (Awareness Stage) نیستن.
نورا لیری، مدیر رشد Ironpaper، می گه:
"ایبوک ها بسته به اینکه مشتری تو کدوم مرحله از سفر خریده، اهداف متفاوتی دارن."
1. مرحله آگاهی (Awareness Stage):
2. مرحله بررسی و تحقیق (Consideration Stage):
3. مرحله تصمیم گیری (Decision Stage):
ایبوک ها در فرآیند بازاریابی درون گرا (Inbound Marketing) مرحله بعدی بعد از بلاگ پست هستن. وقتی مخاطب بلاگ پستت رو خوند و به اطلاعات بیشتری نیاز داشت، با یه دعوت به اقدام (CTA) می تونی اونو به یه صفحه فرود (Landing Page) هدایت کنی تا اطلاعات تماسش رو وارد کنه و ایبوکت رو دانلود کنه.
اینجوری هم اطلاعات ارزشمندی به مخاطب می دی، هم یه سرنخ جدید برای تیمت جمع می کنی.
مطالعات موردی مثل یه داستان واقعی از موفقیت مشتری هستن که در کنار خودش، به برند تو هم اعتبار می بخشن.
جذابیت این نوع محتوا اینه که خیلی منعطفه و می تونی اونو تو قالب های مختلف ارائه بدی، مثل:
هدف اصلی اینه که نشون بدی محصول یا خدماتت چطور به یه شرکت واقعی کمک کرده تا به موفقیت برسه.
اول مشخص کن می خوای روی کدوم بخش از کسب وکارت تمرکز کنی و ارزشش رو نشون بدی. بعد، مشتری ای رو انتخاب کن که بهترین نمونه برای این بخش باشه. اینطوری می تونی داستانی تعریف کنی که هم تاثیرگذار باشه، هم اعتبار برندت رو افزایش بده.
قالب ها یکی از بهترین نمونه های بازاریابی محتوایی هستن که هم به مخاطب ارزش می دن و هم می تونن برات سرنخ جذب کنن.
وقتی یه قالب آماده به مخاطبات بدی که بتونه توی کارش صرفه جویی کنه و به موفقیتش کمک کنه، احتمال اینکه دوباره با محتوای تو درگیر بشه و بهش علاقه مند بشه، خیلی بیشتر می شه.
اینفوگرافیک ها داده ها و اطلاعات پیچیده رو طوری نمایش می دن که جذاب تر و قابل فهم تر از متن ساده باشه.
اگه دنبال این هستی که حجم زیادی از اطلاعات رو به روشی شفاف و راحت منتقل کنی، اینفوگرافیک ها گزینه فوق العاده ای هستن.
ویدیوها یه نوع محتوای بسیار جذاب و تعاملی هستن که هم توی سایت ها و هم توی شبکه های اجتماعی به خوبی دست به دست می شن.
هرچند تولید ویدیو نسبت به محتوای متنی زمان و منابع بیشتری می خواد، ولی بازدهی بالایی داره و ارزش سرمایه گذاری داره.
امروزه کلی نرم افزار رایگان برای ادیت ویدیو وجود داره که می تونه هزینه های تولیدت رو کم کنه.
پادکست ها یه راه عالی برای جلب توجه مخاطبایی هستن که شاید وقت یا علاقه ای به خوندن محتوای متنی نداشته باشن.
تعداد شنونده های پادکست هر سال در حال افزایشه. مثلاً تو سال 2022، تعداد شنونده های پادکست توی آمریکا 6 درصد نسبت به سال قبل بیشتر شده.
اگه آدمای جالبی برای مصاحبه کردن یا موضوعات جذابی برای بحث داری، پادکست می تونه یه فرمت فوق العاده برای امتحان کردن باشه.
بعد از اینکه مدتی محتوای سایتت رو به صورت منظم منتشر کردی، وقتشه یه استراتژی شبکه های اجتماعی هم طراحی کنی تا محتوای سایتت رو اونجا هم به اشتراک بذاری.
علاوه بر انتشار محتوا، می تونی اونو به فرمت های جدید تبدیل کنی یا محتوای خاصی برای هر پلتفرم تولید کنی.
چرا شبکه های اجتماعی مهمن؟
پلتفرم های اجتماعی بهت کمک می کنن برندت رو به افراد بیشتری بشناسونی و محتوات رو جایی به مخاطب نشون بدی که بیشتر وقتشون رو می گذرونن.
برای هر شبکه اجتماعی باید محتوات رو متناسب با سبک و علاقه کاربرانش تغییر بدی. مثلاً:
برای اینکه بدونی مخاطبات توی کدوم پلتفرما بیشتر فعال هستن، کمی تحقیق بازار انجام بده و محتوات رو متناسب با نیاز و سلیقشون بساز. اینطوری هم مخاطب راضی تره، هم برندت بیشتر دیده می شه.

استراتژی محتوایی یعنی یه برنامه ریزی مشخص برای تولید، انتشار و مدیریت محتوا. این استراتژی بهت کمک می کنه نیازهای مخاطب رو برآورده کنی و در عین حال به اهداف بازاریابی و فروش کسب وکارت برسی.
برای طراحی یه استراتژی محتوایی موفق باید:
صددرصد! استراتژی محتوایی به کسب وکارای کوچیک کمک می کنه تا منابعشون رو بهینه تر استفاده کنن و با مخاطب های هدفشون ارتباط موثری برقرار کنن.
با استفاده از ابزارهای تحلیلی مثل Google Analytics یا ابزارهای داخلی شبکه های اجتماعی، عملکرد محتوات رو بررسی کن. اینطوری می فهمی چی کار می کنه و چی نه، و می تونی به موقع استراتژیت رو بهبود بدی.
خب، حالا که با استراتژی محتوایی حسابی آشنا شدی، وقتشه که دست به کار بشی و یه برنامه دقیق برای تولید و انتشار محتوات بچینی.
اگه این مقاله برات مفید بود، نظرت رو برامون کامنت کن یا اگه سوالی داری، حتماً بپرس. یادت نره که استراتژی محتوایی یه مسیر طولانیه، اما هر قدمی که برمی داری، تو رو به هدفت نزدیک تر می کنه.
حالا بیا شروع کنیم!
از ایده های کوچیک شروع کن، یه تقویم محتوایی ساده بساز و ببین چطور قدم به قدم نتایج بهتری می گیری. اگر هم به کمک نیاز داشتی، خوشحال می شیم راهنماییت کنیم. 😊
اصفهان، خیابان حمزه اصفهانی، بن بست تخت جمشید(18) ، پلاک ۴
دفتر تهران: تهران، خیابان سهروردی شمالی، خیابان هویزه شرقی، پلاک 20، طبقه دوم، واحد 6